مفهوم برند را باید در بازاریابی محصول ردیابی کرد جایی که نقش مدیریت برند و برند سازی در آغاز برای خلق تفاوت و ترجیح برای یک کالا/ خدمت در ذهن مشتریان بوده است [۱۵]. شرکتهایی که از استراتژی برندسازی استفاده می کنند، تلاش میکنند تا جنبه های مختلف برند را مدیریت کنند و آن را به استراتژی کسب و کار خود گره بزنند. در این شرکتها در واقع برند، مرجعی استراتژیک است که با جستجوی راهی در بین توانمندی های شرکت و محیط خارجی کسب و کار آن را گسترش می دهد [۱۵]
بسیاری از مدیران تمام تلاش بازاریابی خود را جهت خلق برند قدرتمند به کار می گیرند. آنها از ابزارهایی چون قیمت گذاری، تصویر محل فروش، کانال های توزیع کالا، هزینه های تبلیغاتی و چگونگی اختصاص هزینه به رسانه های متنوع و مشوق های فروش استفاده می کنند تا کیفیت ادراک شده، وفاداری بهبرند و آگاهی از برند را افزایش دهند. برندسازی به عنوان دارایی ارتباطی بازار محور نگریسته می شود که می تواند برای شرکت مزایای رقابتی فراهم کنداها و چنان اثری بر ادراک مشتریان دارد که خرده فروشان به جای اینکه تنها به برند تولید کنندگان تکیه کنند سعی در ایجاد برند برای خود دارند
کالایی که هم اجین با تاریخ و فرهنگ ماست و هم بخش اعظمی از ارزش صادرات غیر نفتی را به خود اختصاص داده است فرش دستباف ایران “Persian Carpet” است که به همین نام در تمام بازارهای دنیا حضور دارد و محصولی بسیار شناخته شده است . این تحقیق بر آن است تا به یکی از عوامل مهم و اثرگذار در صادرات فرش دستباف ایران پرداخته شود که همانا برند سازی فرش دستباف ایران است و کشور مورد نظر ، آمریکا انتخاب شده چرا که این بازار اولین بازار وارد کننده فرش دنیا و بازاری بسیار در حال رشد است و در بین وارد کنندگان فرش ایران نیز اولین مقام را دارد
۱ – ۲- برند و استراتژی برندسازی برند چکیده ای است از هویت، اصالت، ویژگی و تفاوت. به همین دلیل برندها برای تبادلات کسب و کار حیاتی اند و در مفهوم کلی نمایانگر اثر سینرژیک تمام تلاشهای بازاریابیهستند و می توانند به عنوان ابزار استراتژیک شرکت برای افزایش عملکرد آن شرکت مورد استفاده قرار گیرند لذا در صورت نگرش استراتژیک به موضوع برند، فرایند برندسازی نیز به یکی از استراتژی های مورد استفاده در حوزه بازاریابی تبدیل خواهد شد
به فرایند خلق ارتباط بین یک سمبل | موضوع احساس/ ادراک و یک محصول شرکت با هدف ایجاد وفاداری و خلق تفاوت برندسازی اطلاق می گردد . تاریخ شناسان کسب و کار بر این عقیده اند که برندسازی بیش از ۱۰۰ سال سن دارد و دوره ۱۸۰۰-۱۹۲۵ را غنی ترین دوره زمانی نامگذاری به شمار می آورند. از این نقاط آغازین به بعد برندسازی به عنوان عنصری مهم و اصلی در بازاریابی شروع به نمو و گسترش کرد.
برند سازی پتانسیل بسیاری را برای بازاریابی بین الملل دارد ولی به علت مطالعات تجربی اندکی که دربرند سازی جهانی صورت گرفته است دیدگاه محدودی در مورد آن ایجاد شده که تنها به نام برند می پردازد و ادبیات برند سازی در بافت بین الملل تا حدی پراکنده و نا متراکم است.” . در مطالعه ای که به بررسی ۶۰۰ مقاله نوشته شده بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ پرداخته است بیان شده که برندسازی در فهرست موضوعات بررسی شده نبوده و این موضوع جالب توجه است چرا که اغلب سیاست برندسازی به عنوان مبحث عمده استراتژی بازاریابی یک شرکت در نظر گرفته می شود
مجادلات زیادی راجع به اینکه واژه “برند” به چه چیزی برمی گردد وجود داشته است اما با مرور بر اغلب کارهایی که در این حوزه بوده اند نشان می دهد که هیچ مناظره ای در مورد معنا و مقصود دقیق واژه “برندسازی” وجود نداشته است. به علاوه تا کنون تلاش قابل ملاحظه ای برای شفاف سازی موقعیت حوزه برندسازی و برندسازی بین المللی درون حوزه های بازاریابی و بازاریابی بین المللی صورت نگرفته و در نتیجه به جای اینکه ادبیات برندسازی بین المللی جایی درون بازاریابی بین المللی داشته همواره در کنار آن است. به علاوه معنای اصطلاح” برندسازی بین المللی” اغلب بهصورت ضمنی و ندرتا به طور واضح تعریف شده است . برندهای جهانی آنهایی هستند که یک استراتژی بازاریابی یکسان را برای همه بازارهای هدف به کار می برند” شروع و تا تعریف بسیار منعطف ” برند جهانی آن است که مصرف کنندگان می توانند تحت یک نام در کشورهای متعدد با مشخصات عمومی یکسان و فعالیتهای بازاریابیمرکزی همسان بیابند” قابل تعقیب بود. به نظر می رسد سؤال” برند جهانی چیست؟” منجر به دیدگاههای متفاوتی از نظر درجه و شدت می شود ، بدین معنا که این نگرشها بیشتر در مورد درجه ای از جهانی بودن که یک برند باید کسب کند تا برندی جهانی محسوب شود متفاوتند تا در اصول .
برندسازی باز می گردد به فرایند ایجاد ارزش ویژه برند یک شرکت که نگرشهای مثبت مشتریان هدف خارجی را در مورد برند جذب می کند. اگر چه در این تعریف هم گفته نمی شود که این فرایند را توسط چه ابزاری باید انجام داد.
مفاهیم دیگری نیز که در مدل تحقیق از آنها به عنوان متغیر استفاده شده است و در حقیقت مفاهیم مرتبط با موضوع برندسازی هستند به طور خلاصه تعریف می شوند.
جایگاه یابی (استقرار، فرایندی است که در آن اطلاعاتی که در مورد محصول سازمان وجود دارد به طریقی با درک افراد از آن موضوع مرتبط می گردند که در نهایت منجر به تمایز آن محصول سازمان از رقبا گردد و فضای ویژه ای در بازار اشغال کند(فیل، ۲۰۰۲). برای جایگاه یابی برند باید چند سوال اساسی پرسیده شود: تعهد برند چیست و منافع مشتریان از مصرف برند ما چیست؟ برند برای چه گروهی طراحی و بازاریابی می گردد؟ مصرف برند در چه زمانهایی است؟ رقبای اصلی برند چه کسانی هستند؟ . در جایگاه یابی بین المللی، در حقیقت جایگاه بومی برند با جایگاه آن در محیط بین المللی مقایسه میشود و در صورت لزوم جایگاه جدیدی برای آن در بازار خارجی تعیین می گردد . با موضع سازی استراتژیک برند در ذهن مخاطبان ، شرکت می تواند هویت و یا شخصیتی قوی برای برند خود ایجاد کند. منبع ضروری ارزش آفرینی این است که بتوان یک اهمیت احساسی فراتر از ارزش کار کردی به یک کالا یا خدمت بخشید
هنگامی که اساس تدوین استراتژی شرکت محصول را برند” در نظر میگیریم در واقع در تلاشیم تا نتیجه همه فعالیت های ما تجربه خوشایندی برای مصرف کننده باشد و او هر بار با دیدن و استفاده از برند ما احساس لذت نماید، به این معنا که ما برای مصرف کننده مفهومی تجربی از برند خود می سازیم که او را برانگیخته می کند ، سازمانهایی که استراتژی های خود را بر اساس برند طراحی می کنند به دنبال ایجادمشتری وفادار هستند یعنی مشتری که تنها براد آنها را بخرد و اگر آن برند در دسترسش نبود خرید خود را به تعویق اندازد
برای اینکه سازمان/ شرکت راهبردهای برند محور داشته باشد باید مدیران صاحبان برندگرا داشته باشد یعنی اصولا مدیران و استراتژیست های سازمان/ شرکت بخواهند فعالیت های بازاریابی خود را چه در بازارهای محلی و چه در بازارهای بین المللی حول ایجاد توسعه و حفظ برند خود متمرکز کنند و بنیان استراتژی های خود را برند بدانند و به آن متعهد باشند
برخی از برندها به طور محکمی با نام کشور مبدا خود گره خورده اند _ فرش ایران نیز از جمله این موارد است در تدوین استراتژی برای این گونه برندها باید دقت کرد که آیا نام کشور مبدا اثر افزایشی و یا کاهنده دارد؟ یعنی آیا مصرف کنندگان معتقدند که
به دلیل همراه شدن نام کشور مبدا با محصول، آن محصول اکنون منحصر به فرد و با ارزش است و یا خیر؟
فرایند برندسازی ممکن است در هر شرکت و برای هر محصولی منحصر به فرد باشد اما به طوذ کلی می تواند شامل مراحل جمع آوری و تحلیل اطلاعات بازار، تجزیه و تحلیل رقبا، معرفی برند و ایجاد تفاوت محسوس، تفهیم برند و هویت آن به مخاطبان، ایجاد فرهنگ برند در درون شرکت، ارزیابی و چک کردنبرند در بازار و موضع سازی مجدد برای برند در صورت نیاز چالشهایی که شرکتها در برندسازی مواجه می شوند را می توان توجه کردن، به یاد داشتن، تغییر ادراکات، تقویت طرز نگرشها و خلق روابط عمیقمشتری دانست
ویرایش