برند یک پدیده درونی ـ بیرونی است و مهمترین عامل تعیینکننده برند، نوع نگرش و باور صاحبان و مالکان یک بنگاه است، اما دولتها میتوانند بهعنوان حامی و تسهیلکننده برخی از امور نقشآفرین باشند، وگرنه دخالت دولت و انتظار از دولت برای برندسازی کاملا دور از واقعیت و غیرمنطقی است. میدانیم اقتصاد ایران نیازمند حرکتی نوین و رسیدن به پویایی و رشد اقتصادی است و یکی از نسخههای عملی برای رسیدن به این هدف برندسازی است، اما متاسفانه مقوله برندسازی از سوی صنوف نهتنها امروز بهعنوان راهکار مطرح نیست، بلکه از نظر آنها هزینه کردن در اینباره و سرمایهگذاری، عین زیان است.
این اتفاق درست زمانی روی داده که همه کارشناسان به اهمیت برندسازی در اقتصاد کشورمان گواهی داده و یکی از راهکارهای موفقیت در امور تجاری را رسیدن به جایگاه مناسب برندسازی عنوان کردهاند.
برند در ایران
طبق مستندات موجود، دهه ۴۰ شمسی برای ایران درخشانترین دوران بنیانگذاری برندهای تجاری بوده است که متاسفانه بنا به هر دلیل بیشتر آنها اکنون به خاطرهها پیوسته است و از آن پس تاکنون ایران نتوانسته برند جهانی موفقی را به بازارهای بینالمللی معرفی و آن را حفظ کند.
هرچند در دهه ۴۰ شمسی برخی صنعتگران و فعالان عرصه اقتصادی پایههای برندسازی در ایران را بنا نهادند اما به دلیل بیتوجهی و سوءمدیریت تلاش چند ساله آنها که میتوان گفت مراحل اولیه جهانیشدن تولیدات ایران را طی کرده بود از بین رفت و بازهم ایران بدون برند جهانی ماند. در این زمینه میتوان از ظهور و سقوط ارج، پارس الکتریک، نساجی مازندران، آزمایش، هپکو، کفش وین، کفش ملی، چیتسازی ری و دهها برند دیگر نام برد؛ برندهایی که پس از انقلاب نیز ظهورکرده است، وضع چندان بهتری ندارد.