سطوح برندسازی و ساخت برند
اقتدار یک کشور در برندهای آن کشور است و یک برند موفق میتواند همچون پرچم یک کشور عمل کند.
ژاپن، آلمان، آمریکا و ... بدون برندهایشان چیزی برای عرضه ندارند و این نشان دهنده اهمیت برند در مناقشات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است.
یک برند میتواند همچون دژ محکمی در برابر آسیبها از فعالیت تجاری حمایت کند و این تفکر اشتباهی است که یک کالای خوب میتواند خودش را بفروشد.
برندسازی مدلهای گوناگونی دارد و همیشه دارای یک وضعیت نیست.
بر همین اساس هر سازمان دارای یک مدل برای خود است. به طور مثال ما برندهایی داریم که در گذشته در بهترین وضعیت خود قرار داشتند، اما در حال حاضر با زمان خود پیشرفت نکردهاند و از قدرت آنها کاسته شده است.
دومین مدل این است که شاید برند خوبی داشته باشیم اما میخواهیم آن را ارتقاء ببخشیم. گاهی نیز برندی که ما طراحی کردهایم از اول خوب در میان مشتریان جای نگرفته است.
در مدلی دیگر شاید رقبا بهتر برند خود را معرفی میکنند؛ بر همین اساس متوجه خواهیم شد که هر برند شرایط خود را دارد و میتوان با آسیبشناسی زمینههای برندسازی را فراهم کرد.
اولین سطح برندسازی رویکرد بصری یک برند است.
این موضوع بازسازی بصری برند و سازمان تصویری ما را با مخاطبان شکل میدهد. لوگو، نشانه نوشته، فونت، شعارها و ... در این سطح قرار دارند.
باید توجه داشت در این سطح ظاهر به اندازه باطن یک کالا و خدمات اهمیت دارد. در سطح اول رویکردهای هنری تاثیر فراوانی دارند و امروزه شاهد هستیم که نگاهمینیمالیستی در زمینه طراحی لوگو برندها، چگونه توانسته موضوع برند را تحت الشعاع قرار دهد.
اما باید توجه داشت در این سطح عملیات پایهای برندسازی هنوز شکل نگرفته است.
در سطح دوم، کار بر روی نظام ارتباطات یک شرکت با جهانی بیرونی ترسیم میشود. روابط عمومی، تبلیغات بازرایابی و نوع ارتباط یک کالا با مخاطب مشخص میشود.
در آسیب شناسی این سطح باید به موضوعاتی همچون تبلیغات در رشد یک برند توجه داشته باشیم. اطلاعرسانی، خبرسازی و زمینههای تخفیف و هدایا نیز از مواردی هستند که در این سطح باید مورد بررسی قرار گیرند.
ا اشاره به سطح سوم برندسازی گفت: کار بر روی متغییرها که در شکلدهی برند موثر هستند سطح سوم برندسازی است. یعنی برای برندسازی توجه به عوامل تاثیرگذار بر یک سازمان از روند تولید تا تمامی ابعاد کار مهم است.
سیستم کیفیت کالا، قیمتگذاری، تبلیغات درست و راهکارهای عرضه از جمله مواردی است که باید در این سطح به آنها توجه شود.
در زمینه برندسازی پس از سطوحی که ذکر شد یک مسئله میماند که باید به آن توجه کنیم و آن هم خود محصول و خدماتی است که میخواهیم در قالب برند آن را مطرح کنیم.
زیرا برای برندسازی فقط توجه کردن به هویتسازی و تبلیغات نمیتواند یک برند مناسب بسازد. شاهد هستیم که بسیاری از تبلیغاتهای خوب منجر به ورشکستگی یک تجارت شدهاند، زیرا کالا نتوانسته رضایت مخاطبان را فراهم کند؛ پس بر همین اساس ما مدلهای مختلفی برای برندسازی داریم و هیچ یک از این مدلها قابل استفاده برای تجارت دیگری نیست.
پس هر سازمان نیازمند یک مدل برای برندسازی کردن است.
نبود چشمانداز، اهداف بازاریابی و سازمانی، یکی از جدیترین آسیبهای خلق برند در ایران است.
زیرا تا هدف مشخص نباشد ما برندی نخواهیم داشت. سپس نبود نیروی انسانی مناسب؛ نبود فرهنگ سازمانی مناسب، نبود سیستم مناسب سازمانی، نبود صبرو حوصله مدیران، دخالت دائمی مدیران در فرایند برندسازی، تاکید بیش از اندازه بر هویت بصری و نبود درک درست از اهمیت برندسازی از دیگر عواملی است که گامهای معلق برندسازی در ایران را رقم میزنند.